شکل جمع:
insurancesبیمه، حق بیمه
to provide insurance against floods
در برابر سیل بیمه کردن
an insurance company
شرکت بیمه
بیمه گری، بیمه گزاری
بیمهی حوادث، بیمهی سوانح
بیمهی اتومبیل
بیمهی کار و کسب، بیمهی تجاری
بیمهی آتشسوزی
بیمهی گروهی
بیمهی سلامت، بیمهی درمانی، بیمهی خدمات درمانی، بیمهی تندرستی
بیمهی عمر، بیمهی زندگی
بیمهی اجتماعی
بیمهی بیکاری
بیمهی ازکارافتادگی
بیمهی اتومبیل
بیمهی خدمات دندانپزشکی، بیمهی دندانپزشکی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «insurance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insurance