گذشتهی ساده:
insuredشکل سوم:
insuredسومشخص مفرد:
insuresوجه وصفی حال:
insuringبیمه کردن، بیمه بهدست آوردن، ضمانت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Insure your house against fire!
خانهات را در برابر آتشسوزی بیمه کن!
He has insured his life for ten million Tomans.
او عمر خود را به ده میلیون تومان بیمه کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «insure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insure