گذشتهی ساده:
indemnifiedشکل سوم:
indemnifiedسومشخص مفرد:
indemnifiesوجه وصفی حال:
indemnifyingتاوان دادن، لطمه زدن به، اذیت کردن، صدمه زدن به، غرامت دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to indemnify someone against damage or loss
کسی را در مقابل صدمه یا خسارت تضمین کردن
They were indemnified for the damages.
در مقابل صدمات به آنها غرامت داده شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «indemnify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indemnify