گذشتهی ساده:
assuredشکل سوم:
assuredسومشخص مفرد:
assuresوجه وصفی حال:
assuringاطمینان دادن (به)، مطمئن کردن، راضی کردن، قول دادن (به)، خاطرجمع کردن، روی چیزی حساب کردن، متقاعد کردن، مجاب کردن
We can assure you of our full support.
از حمایت کامل ما مطمئن باشید.
I assure you they'll be perfectly safe with us.
قول میدهم آنها جایشان پیش ما امن است.
assure oneself (of)
مطمئن شدن (از)، متقاعد شدن (از)، اطمینان یافتن (از)
انگلیسی بریتانیایی بیمه کردن، ایمن کردن
اعتماد به نفس دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assure