گذشتهی ساده:
convincedشکل سوم:
convincedسومشخص مفرد:
convincesوجه وصفی حال:
convincingمتقاعد کردن، قانع کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Through advertising, they convince people to buy.
با تبلیغ مردم را راغب به خرید میکنند.
He convinced me to buy that carpet.
او مرا متقاعد کرد که آن قالی را بخرم.
I am convinced that he was not lying.
اعتقاد راسخ دارم که دروغ نمیگفت.
a convinced socialist
یک سوسیالیست پر و پا قرص
اطمینان داشتن، معتقد بودن، پذیرفتار بودن، پذیرا بودن، اعتقاد راسخ داشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «convince» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convince