آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Overcome

ˌoʊvərˈkʌm ˌəʊvəˈkʌm

گذشته‌ی ساده:

overcame

سوم‌شخص مفرد:

overcomes

وجه وصفی حال:

overcoming

معنی overcome | جمله با overcome

verb - transitive B2

چیره شدن، مغلوب ساختن، غلبه یافتن

He overcame many difficulties.

او بر مشکلات بسیاری فائق آمد.

You must overcome your bashfulness!

بایستی بر کمرویی خود چیره شوی!

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She was overcome by pity.

ترحم او را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داد.

verb - intransitive

برنده شدن، پیروز شدن، پیروز شدن بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

We shall overcome someday!

یک روزی پیروز خواهیم شد!

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد overcome

  1. adjective overwhelmed; visibly moved
    Synonyms:
    defeated affected taken overthrown swamped buried beaten conquered speechless blown-away bowled-over run-over unable to continue at a loss for words swept off one’s feet

سوال‌های رایج overcome

گذشته‌ی ساده overcome چی میشه؟

گذشته‌ی ساده overcome در زبان انگلیسی overcame است.

وجه وصفی حال overcome چی میشه؟

وجه وصفی حال overcome در زبان انگلیسی overcoming است.

سوم‌شخص مفرد overcome چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد overcome در زبان انگلیسی overcomes است.

ارجاع به لغت overcome

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overcome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overcome

لغات نزدیک overcome

پیشنهاد بهبود معانی