قسمت سوم فعل Beat
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a beaten up man
مرد کتکخورده (مضروب)
a beaten path
راه پر رفت و آمد (معمولاً توسط پیادهها)
The helmet was of beaten gold.
کلاهخود از ورق طلا بود.
a beaten-up, old car
ماشین کهنه و قراضه
He looked beat(en).
به نظر میرسید که خسته است.
a beaten enemy
دشمن شکستخورده
off the beaten track (or path)
(مکان و مسیر) کمتر شناختهشده، تا حدودی ناآشنا، تا حدی خارج از دایرهی شناخت افراد
گذشتهی ساده beaten در زبان انگلیسی beat است.
وجه وصفی حال beaten در زبان انگلیسی beating است.
سومشخص مفرد beaten در زبان انگلیسی beats است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «beaten» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beaten