آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ آذر ۱۴۰۲

    Beaten

    ˈbiːtn ˈbiːtn

    مصدر:

    beat

    گذشته‌ی ساده:

    beat

    سوم‌شخص مفرد:

    beats

    وجه وصفی حال:

    beating

    معنی beaten | جمله با beaten

    adjective

    قسمت سوم فعل Beat

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    a beaten up man

    مرد کتک‌خورده (مضروب)

    a beaten path

    راه پر رفت و آمد (معمولاً توسط پیاده‌ها)

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The helmet was of beaten gold.

    کلاه‌خود از ورق طلا بود.

    a beaten-up, old car

    ماشین کهنه و قراضه

    He looked beat(en).

    به نظر می‌رسید که خسته است.

    a beaten enemy

    دشمن شکست‌خورده

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد beaten

    1. adjective defeated
      Synonyms:
      defeated overcome overwhelmed disappointed frustrated crushed ruined vanquished mastered conquered trounced routed baffled disheartened humbled undone worsted bested cowed licked overpowered thwarted subjugated discomfited overthrown circumvented surmounted
    1. adjective forged
      Synonyms:
      shaped formed worked hammered pounded rolled stamped milled trodden tramped tramped down tamped
    1. adjective mixed
      Synonyms:
      blended stirred mixed whipped creamy churned foamy frothy aerated whisked meringued

    Idioms

    off the beaten track (or path)

    (مکان و مسیر) کمتر شناخته‌شده، تا حدودی ناآشنا، تا حدی خارج از دایره‌ی شناخت افراد

    لغات هم‌خانواده beaten

    • noun
      beat, beating
    • adjective
      beatable, beaten
    • verb - transitive
      beat

    سوال‌های رایج beaten

    گذشته‌ی ساده beaten چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده beaten در زبان انگلیسی beat است.

    وجه وصفی حال beaten چی میشه؟

    وجه وصفی حال beaten در زبان انگلیسی beating است.

    سوم‌شخص مفرد beaten چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد beaten در زبان انگلیسی beats است.

    ارجاع به لغت beaten

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «beaten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beaten

    لغات نزدیک beaten

    • - beat-up
    • - beatable
    • - beaten
    • - beater
    • - beatific
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.