فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Frothy

ˈfrɒːθi ˈfrɒθi

صفت تفضیلی:

frothier

صفت عالی:

frothiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

کف‌مانند، پر از کف، کف‌دار، (مجازاً) بی‌معنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

frothy beer

آبجو پر کف

the frothy, glittering world of Hollywood

دنیای پر زرق‌وبرق و توخالی هالیوود

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد frothy

  1. adjective bubbly
    Synonyms:
    fizzy bubbling foamy foaming spumy sudsy fermenting yeasty fizzing spumescent spumous with a head on soapy barmy
    Antonyms:
    flat

ارجاع به لغت frothy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frothy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frothy

لغات نزدیک frothy

پیشنهاد بهبود معانی