صفت تفضیلی:
frostierصفت عالی:
frostiestیخزده، برفکزده، یخبندان، پوشیده از شبنم یخزده، بسیار سرد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Tonight the weather will be frosty.
امشب هوا یخبندان خواهد بود.
The freezer is getting frosty.
فریزر درحال برفکزدن است.
The grass under my feet was frosty.
لایهای از شبنم یخزدهی چمن زیر پایم را پوشانده بود.
The atmosphere at the reception was quite frosty.
محیط پذیرایی بسیار سرد بود.
غیردوستانه، سرد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She had a frosty smile.
او لبخند سردی داشت.
She gave me a frosty look.
نگاه سردی به من انداخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «frosty» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frosty