Wintry

ˈwɪntri ˈwɪntri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    wintrier
  • صفت عالی:

    wintriest
ذخیره در لغات برگزیده

توضیحات

همچنین می‌توان از winterly به‌ جای wintry استفاده کرد.

معنی

adjective
( wintery ) زمستانی، سرد، بی‌مزه، مناسب زمستان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wintry

  1. adjective cold, snowy
    Synonyms:
    freezing icy chilly frosty frigid biting raw cutting harsh bleak dismal frozen hiemal hibernal brumal snappy desolate icebox three-dog night
    Antonyms:
    hot summery

لغات هم‌خانواده wintry

  • adjective
    wintry

ارجاع به لغت wintry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wintry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wintry

لغات نزدیک wintry

پیشنهاد بهبود معانی