فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gelid

ˈdʒelɪd ˈdʒelɪd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

منجمد، یخ‌زده، بسیار سرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The gelid winds swept across the frozen landscape.

بادهای بسیار سرد تمام منظره‌ی یخ‌زده را در نوردیدند.

She shivered as she stepped into the gelid water.

وقتی پا به درون آب منجمد زد، لرزید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gelid

  1. adjective very cold
    Synonyms:
    freezing icy frosty wintry frigid arctic glacial polar boreal frore
  1. adjective very cold; icy:
    Synonyms:
    cold
  1. noun
    Synonyms:
    frozen chilly iced

ارجاع به لغت gelid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gelid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gelid

لغات نزدیک gelid

پیشنهاد بهبود معانی