بهسردی، بهطور یخزده، شبیه به یخ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He gelidly responded to the invitation, showing no enthusiasm.
او بهسردی به این دعوت پاسخ داد و هیچ اشتیاقی نشان نداد.
The gelidly falling snowflakes blanketed the ground in silence.
دانههای برف شبیه به یخ که میریختند، در سکوت زمین را پوشانده بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gelidly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gelidly