شکل جمع:
polarsقطبی، وابسته به قطب شمال و جنوب، دارای قطب مغناطیسی یا الکتریکی، متقارن، متقابل، متضاد
قطبی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
polar magnetism
جاذبهی قطبی
polar cell
یاختهی سرالی، سلول قطبی
polar rays
پرتوهای سرالی، شعاعهای قطبی
The two brothers hold polar religious views.
آن دو برادر عقاید مذهبی متضادی دارند.
one of the polar events of contemporary history
یکی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «polar» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/polar