شمال، شمالی، باد شمال، رو به شمال، در شمال
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Shemiran is to the north of Tehran.
شمیران در شمال تهران است.
A cold wind is blowing from the north.
باد سردی از شمال میوزد.
the North Pole
قطب شمال
The North was against slavery but the South favored it.
ایالتهای شمالی (امریکا) مخالف بردگی بودند؛ ولی ایالتهای جنوبی خواهان آن بودند.
The North is sunny and dry.
شمال کشور آفتابی و خشک است.
a north wind
یک باد شمالی
North Africa
افریقای شمالی
He went north.
او به سوی شمال رفت.
The building faces north.
ساختمان رو به شمال است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «north» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/north