امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Northward

ˈnɔːrθwərd ˈnɔːθwədz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective adverb
( northwards ) به سوی شمال، شمالا، رو به شمال، قسمت شمالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد northward

  1. noun The cardinal compass point that is at 0 or 360 degrees
    Synonyms: north, due-north, n
  2. adverb In a northern direction
    Synonyms: north, northwards, northerly
  3. adjective Moving toward the north
    Synonyms: northbound

لغات هم‌خانواده northward

ارجاع به لغت northward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «northward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/northward

لغات نزدیک northward

پیشنهاد بهبود معانی