آخرین به‌روزرسانی:

موفق به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / movaffagh /

successful, prosperous, thriving, succeeding, prospering, triumphant, victorious, flourishing, booming, on top of the world, in the catbird seat

پیروز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

او در کاسبی موفق بود؛ ولی این موفقیت به قیمت سلامتی‌اش تمام شد.

He was successful in business but it was done at the expense of his health.

تصمیم‌گیری خوب یکی از ویژگی‌های افراد موفق است.

Good decision making is a key trait of successful people.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد موفق

  1. مترادف:
    پیروز کامروا کامکار کامیاب
    متضاد:
    ناکام

ارجاع به لغت موفق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موفق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/موفق

لغات نزدیک موفق

پیشنهاد بهبود معانی