victorious, winning, victor, triumphant
victorious
winning
victor
triumphant
سربازان پیروز شمشیرهای خود را در هوا تکان میدادند.
The victorious soldiers brandished their swords.
مردم کشور حضور پیدا کردند تا با قهرمان پیروز دیدار کنند.
The country people turned out to meet the victorious hero.
happy, propitious, auspicious, august
happy
propitious
auspicious
august
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نوروزتان پیروز!
Happy Norooz!
فرا رسیدن سال نو رویدادی پیروز و ویژه است.
The arrival of the new year is a particularly auspicious occasion.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پیروز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیروز