قدیمی forcible, powerful, subduing, overwhelming, suppressing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
حضور قاهر نیروهای امنیتی
the subduing presence of the security guards
رایحهی قاهر اسطوخودوس هوا را پر کرده بود.
The subduing scent of lavender filled the air.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قاهر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قاهر