آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

فاتح به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / faateh /

victorious, winner, victor, conqueror, vanquisher, triumphant, winning, on top, champion, conquering

victorious

winner

victor

conqueror

vanquisher

triumphant

winning

on top

champion

conquering

پیروز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

ارتش فاتح در شهر رژه رفت.

The triumphant army marched through the city.

دلاور فاتح از جنگ برگشت.

The conquering hero returned from battle.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فاتح

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
پیروز پیروزمند جهانگشا جهانگیر چیره غالب فایق فیروز فیروزمند قاهر مظفر منصور ناصر
متضاد:

ارجاع به لغت فاتح

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فاتح» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فاتح

لغات نزدیک فاتح

پیشنهاد بهبود معانی