آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

چیره به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / chire /

dominant, superior, predominant, regnant, overpowering, prevalent, prevailing, paramount, top dog, overmastering, preponderant

dominant

superior

predominant

regnant

overpowering

prevalent

prevailing

paramount

top dog

overmastering

preponderant

مسلط

ژن‌های چیره خصوصیات فرد را تعیین می‌کند.

The predominant genes determine the individual's characteristics.

بازیکن چیره تمام بازی را کنترل کرد.

The dominant player controlled the entire game.

صفت
فونتیک فارسی / chire /

victor, victorious

victor

victorious

پیروز، غالب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

قهرمان چیره روی سکوی افتخار ایستاد.

The victor champion stood tall on the podium.

تیم چیره جشن پیروزی سخت خود را برگزار کرد.

The victorious team celebrated their hard-earned win.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چیره

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:

ارجاع به لغت چیره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چیره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چیره

لغات نزدیک چیره

پیشنهاد بهبود معانی