زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Arctic

ˈɑːrktɪk ˈɑːktɪk

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: arctic

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

زمین‌شناسی قطبی، شمالگان

The documentary explored the unique challenges of scientific exploration in the Arctic climate.

این مستند چالش‌های منحصربه‌فرد اکتشاف علمی در آب‌وهوای قطبی را بررسی کرد.

Many species of birds migrate to Arctic territories for breeding during the summer.

بسیاری از گونه‌های پرندگان برای زادوولد در تابستان به سرزمین‌های شمالگان کوچ می‌کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

arctic exploration

اکتشاف شمالگان

adjective

قطبی، سرد، یخ‌بندان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Even with heavy coats, they felt the Arctic bite of the winter air.

حتی با پالتوهای سنگین هم، آن‌ها سوز سرد هوای زمستان را احساس کردند.

After the blizzard, the town experienced Arctic nights for nearly a week.

پس‌از کولاک، شهر تقریباً یک هفته شب‌های یخ‌بندان را تجربه کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

arctic equipment and clothing

دست‌افزار و تن‌پوش مقاوم در مقابل سرمای شدید (شمالگانی)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد Arctic

  1. adjective very cold
    Synonyms:
    cool chilly nippy chill icy freezing frozen frosty frigid glacial polar gelid
    Antonyms:
    tropic

Collocations

the arctic

قطب شمال و دریاها و سرزمینهای اطراف آن (شمال عرض جغرافیایی 70 درجه)، شمالگان

ارجاع به لغت Arctic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «Arctic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/Arctic

لغات نزدیک Arctic

پیشنهاد بهبود معانی