فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Arctic

ˈɑːrktɪk ˈɑːktɪk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

شمالی، وابسته به قطب شمال، سرد، شمالگان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

arctic exploration

اکتشاف شمالگان

arctic equipment and clothing

دست‌افزار و تن‌پوش مقاوم در مقابل سرمای شدید (شمالگانی)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arctic

  1. adjective very cold
    Synonyms:
    cool chilly nippy chill icy freezing frozen frosty frigid glacial polar gelid
    Antonyms:
    tropic

Collocations

the arctic

قطب شمال و دریاها و سرزمینهای اطراف آن (شمال عرض جغرافیایی 70 درجه)، شمالگان

ارجاع به لغت arctic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arctic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arctic

لغات نزدیک arctic

پیشنهاد بهبود معانی