امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Arctic

ˈɑːrktɪk ˈɑːktɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
شمالی، وابسته به قطب شمال، سرد، شمالگان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- arctic exploration
- اکتشاف شمالگان
- arctic equipment and clothing
- دست‌افزار و تن‌پوش مقاوم در مقابل سرمای شدید (شمالگانی)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arctic

  1. adjective very cold
    Synonyms:
    chill chilly cool freezing frigid frosty frozen gelid glacial icy nippy polar
    Antonyms:
    tropic

Collocations

  • the arctic

    قطب شمال و دریاها و سرزمینهای اطراف آن (شمال عرض جغرافیایی 70 درجه)، شمالگان

ارجاع به لغت arctic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arctic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/arctic

لغات نزدیک arctic

پیشنهاد بهبود معانی