با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Boreal

American: bɔːriːəl British: ˈbɔːrɪəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
شمالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد boreal

  1. adjective Comprising or throughout far northern regions
    Synonyms: circumboreal
  2. adjective Very cold
    Synonyms: arctic, freezing, frigid, frosty, gelid, glacial, icy, polar, wintry, frore

ارجاع به لغت boreal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boreal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boreal

لغات نزدیک boreal

پیشنهاد بهبود معانی