با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Polar Bear

    ˈpoʊləˈber ˈpəʊləbeə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      polar bears

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable B2
    polar bear, خرس قطبی
    جانورشناسی خرس قطبی
    لیست لغات مرتبط با جانورشناسی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The polar bear is a marine mammal because it spends many months of the year at sea.
    - خرس قطبی پستانداری دریایی است زیرا ماه‌های زیادی از سال را در دریا سپری می‌کند.
    - Both fox and polar bear faeces were found on the island.
    - هم مدفوع روباه و هم مدفوع خرس قطبی در این جزیره یافت شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت polar bear

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «polar bear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/polar-bear

    لغات نزدیک polar bear

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی