امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Batty

ˈbæti ˈbæti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
چوگان‌مانند، (مجازاً) دیوانه، احمق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد batty

  1. adjective Afflicted with or exhibiting irrationality and mental unsoundness
    Synonyms:
    loco crazy nuts insane daft wacky dotty bonkers cracked buggy fruity crackers loony nutty brainsick demented disordered distraught lunatic mad maniac maniacal mentally ill moonstruck deranged off touched unbalanced unsound wrong balmy foolish barmy daffy bats gaga bananas cuckoo screwy non compos mentis haywire kooky kookie silly loopy round-the-bend around-the-bend whacky

ارجاع به لغت batty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «batty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/batty

لغات نزدیک batty

پیشنهاد بهبود معانی