امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wacky

ˈwæki ˈwæki
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
گیج، خرف، حواس‌پرت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wacky

  1. adjective acting crazy
    Synonyms:
    crazy mad insane foolish silly absurd wild irrational erratic odd eccentric loony nuts nutty zany crazed demented deranged lunatic daft hare-brained screwy balmy unpredictable preposterous
    Antonyms:
    calm collected

ارجاع به لغت wacky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wacky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wacky

لغات نزدیک wacky

پیشنهاد بهبود معانی