آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Wad

wɑːd wɒd

معنی wad | جمله با wad

noun

توده، گلوله‌ی پنبه، کپه کردن، لایی گذاشتن، فشردن، لایی، کهنه، نمد، استری، توده‌ی کاه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a wad of dirty bank notes

یک دسته اسکناس کثیف

a wad of chewing tobacco

یک قلمبه تنباکوی جویدنی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a wad of old letters

یک دسته نامه‌های قدیمی

The bottle-tops were stopped with wads of cotton.

سر بطری‌ها را با گلوله‌هایی از پنبه بسته بودند.

a wad of chewing gum

یک قلمبه آدامس

a wad of crumpled papers

یک مشت کاغذ مچاله‌شده

Recently she has gotten a wad of attention.

اخیراً خیلی مورد‌توجه قرار گرفته است.

He made quite a wad and then retired.

او پول زیادی به‌دست آورد و پس از آن بازنشسته شد.

He lost his wad in gambling.

همه‌ی دارایی خود را در قمار از دست داد.

The boys wadded their paper napkins into small balls.

پسرها دستمال کاغذی‌های خود را مچاله کردند و به‌صورت گلوله‌های کوچک در آوردند.

He gave the driver a wadded bill.

یک اسکناس مچاله شده به راننده داد.

I took off my shirt and wadded it up.

پیراهن خود را در آوردم و آن را گلوله کردم.

The soldier wadded the barrel and got ready to fire.

سرباز لوله‌ی تفنگ را (با پنبه یا پارچه) کیپ کرد و آماده‌ی شلیک شد.

to wad putty into a crack

زاموسقه (زاماسکه) در درزی چپاندن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wad

ارجاع به لغت wad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wad

لغات نزدیک wad

پیشنهاد بهبود معانی