با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Wad

wɑːd wɒd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    لایی، کهنه، نمد، استری، توده کاه، توده، کپه کردن، لایی گذاشتن، فشردن
    • - a wad of dirty bank notes
    • - یک دسته اسکناس کثیف
    • - a wad of chewing tobacco
    • - یک قلمبه تنباکوی جویدنی
    • - a wad of old letters
    • - یک دسته نامه‌های قدیمی
    • - The bottle-tops were stopped with wads of cotton.
    • - سر بطری‌ها را با گلوله‌هایی از پنبه بسته بودند.
    • - a wad of chewing gum
    • - یک قلمبه آدامس
    • - a wad of crumpled papers
    • - یک مشت کاغذ مچاله‌شده
    • - Recently she has gotten a wad of attention.
    • - اخیراً خیلی مورد‌توجه قرار گرفته است.
    • - He made quite a wad and then retired.
    • - او پول زیادی به‌دست آورد و پس از آن بازنشسته شد.
    • - He lost his wad in gambling.
    • - همه‌ی دارایی خود را در قمار از دست داد.
    • - The boys wadded their paper napkins into small balls.
    • - پسرها دستمال کاغذی‌های خود را مچاله کردند و به‌صورت گلوله‌های کوچک در آوردند.
    • - He gave the driver a wadded bill.
    • - یک اسکناس مچاله شده به راننده داد.
    • - I took off my shirt and wadded it up.
    • - پیراهن خود را در آوردم و آن را گلوله کردم.
    • - The soldier wadded the barrel and got ready to fire.
    • - سرباز لوله‌ی تفنگ را (با پنبه یا پارچه) کیپ کرد و آماده‌ی شلیک شد.
    • - to wad putty into a crack
    • - زاموسقه (زاماسکه) در درزی چپاندن
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wad

  1. noun ball of something
    Synonyms: back, block, boodle, bunch, bundle, chunk, clump, cushion, fortune, gathering, heap, hunk, lining, lump, mass, mint, nugget, packet, pad, pile, plug, pot, ream, roll, slew, stuff, tuft, wadding

ارجاع به لغت wad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wad

لغات نزدیک wad

پیشنهاد بهبود معانی