امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lining

ˈlaɪnɪŋ ˈlaɪnɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lined
  • شکل سوم:

    lined
  • سوم‌شخص مفرد:

    lines

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
آستر، پوشش، دیواره، پوشش دیواره، روانداز (ماده‌ای که سطح داخلی چیزی را می‌پوشاند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The jacket has a warm lining perfect for winter.
- این کت آستر گرمی دارد که برای زمستان مناسب است.
- The lining of the stomach plays a crucial role in digestion of food.
- پوشش معده در هضم غذا نقش مهمی دارد.
- The curtains had a beautiful gold lining that caught the light.
- پرده‌ها آستر طلایی زیبایی داشتند که نور را جذب می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lining

  1. noun a material or substance that covers the inside surface of something; a piece of cloth that is used as the inside surface of a garment
    Synonyms: liner, interlining, inner coating, inner layer, inner surface, sheathing, filling, quilting, stuffing, wadding, padding, bushing, wainscot, wainscoting, covering, wall, reinforcement, in layer, brattice, partition, doublure, paneling

Idioms

  • every cloud has a silver lining

    در پس هر دشواری گشایشی است (در ناامیدی بسی امید است، پایان شب سیه سپید است) (پس از تیرگی، روشنی گیرد آب، برآید پس‌از تیره‌شب، آفتاب) (خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری)

ارجاع به لغت lining

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lining» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lining

لغات نزدیک lining

پیشنهاد بهبود معانی