گذشتهی ساده:
paddedشکل سوم:
paddedسومشخص مفرد:
padsشکل جمع:
paddingsلایه، بالشتک، لایهگذاری
The mattress' padding has become hard.
لایهی تشک سفت شده است.
His pillow is full of paddings of cotton.
بالش او پر از لایههای پنبهای است.
انگلیسی بریتانیایی دستور زبان حشو
آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her presentation was interesting but there was too much padding.
ارائهی او جالب بود اما در آن حشو زیادی وجود داشت.
It could have been an interesting novel, but there was too much padding.
میتوانست رمان جالبی باشد، اما در آن حشو زیادی وجود داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «padding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/padding