شکل جمع:
potsدیگ، دیگچه، کوزه، خمره
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
a pot of soup
یک دیگ آبگوشت
a pot of jam
یک کوزه مربا
a pot of gold
یک خمره طلا
Bring a pot of wine so that we may drink.
یک کوزه می بیار تا نوش کنیم.
The building is going to pot.
ساختمان دارد مخروبه میشود.
قوری، کتری، آبپاش، هرچیز برجسته و دیگمانند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a pot of tea
یک قوری چای
ماریجوانا و سایر مواد مخدره
در گلدان گذاشتن، در گلدان محفوظ داشتن
potting soil
خاک گلدانی
a potted flower
گل توی گلدان
در دیگ پختن
خراب شدن، مخروبه شدن، روبهزوال نهادن
the pot calling the kettle black
دیگ به دیگ میگه روت سیاه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pot