فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pot

pɑːt pɒt

شکل جمع:

pots

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

دیگ، دیگچه، کوزه، خمره

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

a pot of soup

یک دیگ آبگوشت

a pot of jam

یک کوزه مربا

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a pot of gold

یک خمره طلا

Bring a pot of wine so that we may drink.

یک کوزه می بیار تا نوش کنیم.

The building is going to pot.

ساختمان دارد مخروبه می‌شود.

noun countable

قوری، کتری، آب‌پاش، هرچیز برجسته و دیگ‌مانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a pot of tea

یک قوری چای

noun countable

ماری‌جوانا و سایر مواد مخدره

verb - transitive verb - intransitive

در گلدان گذاشتن، در گلدان محفوظ داشتن

potting soil

خاک گلدانی

a potted flower

گل توی گلدان

verb - transitive

در دیگ پختن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pot

  1. noun container, cauldron
    Synonyms:
    vessel receptacle can jar bucket bowl pan cup mug basin jug kettle pitcher crock canister saucepan tankard urn cauldron crucible
  1. noun marijuana
    Synonyms:
    weed grass cannabis maryjane hashish

Idioms

go to pot

خراب شدن، مخروبه شدن، روبه‌زوال نهادن

the pot calling the kettle black

دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه

ارجاع به لغت pot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pot

لغات نزدیک pot

پیشنهاد بهبود معانی