آخرین به‌روزرسانی:

Canister

ˈkænəstər ˈkænɪstə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

بانکه، قوطی، ظرف

a tea canister

بانکه‌ی چای

The scientist used a canister to store and transport the volatile chemicals.

دانشمند برای نگهداری و حمل مواد شیمیایی فرّار از یک قوطی استفاده کرد.

noun countable

نارنجک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد canister

  1. noun metal container for storing dry foods such as tea or flour
    Synonyms:
    tin cannister
  1. noun a metallic cylinder packed with shot and used as ammunition in a firearm
    Synonyms:
    case-shot canister-shot

ارجاع به لغت canister

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «canister» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/canister

لغات نزدیک canister

پیشنهاد بهبود معانی