آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ شهریور ۱۴۰۴

    Tin

    tɪn tɪn

    توضیحات:

    نماد: Sn

    عدد اتمی: 50

    جرم اتمی: 118.71

    معنی tin | جمله با tin

    noun uncountable C2

    شیمی عنصر شیمیایی قلع، عنصر قلع، فلز قلع

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

    مشاهده

    Tin is commonly used in the production of alloys.

    قلع معمولاً در تولید آلیاژها استفاده می‌شود.

    The tin was melted down to create new metal products.

    عنصر قلع ذوب شد تا به محصولات فلزی جدیدی تبدیل شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The sculpture was crafted from recycled tin sheets.

    این مجسمه از ورقه‌های بازیافتی قلع ساخته شده است.

    noun countable B1

    انگلیسی بریتانیایی قوطی، حلبی، قوطی کنسرو (برای نگهداری غذا، رنگ و...)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    She opened a tin of soup for dinner.

    او برای شام یک کنسرو سوپ باز کرد.

    We found a tin filled with old coins in the attic.

    ما در اتاق زیرشیروانی حلبی‌ای پر از سکه‌های قدیمی پیدا کردیم.

    countable B1

    انگلیسی بریتانیایی ظرف نگهدارنده، ظرف سربسته (ظرف دردار فلزی مخصوص کیک و بیسکویت)

    She put the freshly baked cookies in a tin.

    او کلوچه ‌های تازه‌پخته‌شده را در ظرف نگهدارنده قرار داد.

    The birthday cake was carefully placed inside a large tin.

    کیک تولد را با احتیاط داخل ظرف سربسته‌ی بزرگی گذاشته بودند.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی قالب (ظرف فلزی بدون دربی که برای پخت غذا در فر از آن استفاده می‌شود)

    He greased the tin before pouring in the batter.

    قبل از ریختن خمیر، قالب را چرب کرد.

    The chef prepared the lasagna in a rectangular tin.

    سرآشپز لازانیا را در قالبی مستطیلی آماده کرد.

    verb - transitive

    با قلع یا حلبی پوشاندن، سفید کردن، حلب کردن، قلع‌کاری کردن

    We need to tin the copper pipes before installation.

    قبل‌از نصب باید لوله‌های مسی را قلع‌کاری کنیم.

    The craftsmen will tin the metal parts to prevent rusting.

    صنعت‌گران برای جلوگیری از زنگ‌زدگی قطعات فلزی را با قلع می‌پوشانند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tin

    1. noun airtight sealed metal container for food or drink or paint etc; a closed metal container in which food is sold, a cylindrical metal container with a lid used for keeping liquid substances such as paint
      Synonyms:
      can tin-can canister cannister
    1. verb preserve in a can or tin
      Synonyms:
      can put up

    Collocations

    tin opener

    (انگلیس) قوطی بازکن

    سوال‌های رایج tin

    معنی tin به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «tin» در زبان فارسی به «قلع» ترجمه می‌شود.

    قلع یکی از فلزات شناخته‌شده و پرکاربرد در تاریخ بشر است که از دیرباز در صنایع مختلف به کار می‌رفته است. این فلز در طبیعت به‌طور عمده از سنگ معدنی به نام «کاسیتریت» (Cassiterite) به دست می‌آید و به دلیل ویژگی‌های خاص خود مانند مقاومت در برابر زنگ‌زدگی و قابلیت ذوب در دمای پایین، توجه انسان را از هزاران سال پیش به خود جلب کرده است.

    از لحاظ تاریخی، قلع نقشی کلیدی در پیشرفت تمدن‌ها داشته است. در دوران باستان، مردم از ترکیب قلع با مس برای تولید آلیاژی به نام «برنز» استفاده می‌کردند. این آلیاژ به‌دلیل سختی و استحکام بیشتر نسبت به مس خالص، به‌سرعت جایگاه ویژه‌ای در ساخت ابزار، سلاح و ظروف پیدا کرد. همین موضوع آغاز «عصر برنز» را رقم زد که یکی از دوره‌های مهم تحول در تاریخ بشر به شمار می‌رود.

    ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی قلع نیز در گسترش کاربردهای آن نقش داشته‌اند. این فلز نرم، انعطاف‌پذیر و براق است و برخلاف بسیاری از فلزات دیگر به‌سختی دچار زنگ‌زدگی می‌شود. همین ویژگی باعث شده است که قلع به‌طور گسترده برای پوشش‌دادن سایر فلزات، به‌ویژه آهن و فولاد، مورد استفاده قرار گیرد. فرآیند پوشش‌دهی با قلع که به آن «قلع‌اندود کردن» گفته می‌شود، مانع از خوردگی فلزات و افزایش طول عمر آن‌ها می‌گردد.

    در صنایع مدرن، قلع جایگاه مهمی دارد. این فلز در ساخت آلیاژهای مختلف، تولید لحیم، صنایع غذایی (برای پوشش قوطی‌های فلزی کنسرو)، و حتی در برخی تجهیزات الکترونیکی به کار می‌رود. به دلیل خاصیت غیرسمی قلع و ترکیبات آن، استفاده از این فلز در صنایع مرتبط با مواد غذایی بسیار رایج است. همچنین، نقش قلع در لحیم‌کاری باعث شده است که صنایع الکترونیک و ساخت مدارهای چاپی به آن وابستگی فراوانی داشته باشند.

    از جنبه‌ی فرهنگی و اقتصادی نیز قلع همواره اهمیت داشته است. در طول تاریخ، مناطقی که دارای معادن قلع بودند، اغلب از نظر تجاری و سیاسی اهمیت پیدا می‌کردند. حتی امروزه نیز قلع یکی از فلزات استراتژیک در بازارهای جهانی محسوب می‌شود. در کنار کاربردهای صنعتی، قلع در ادبیات و فرهنگ عامه نیز گهگاه نمادی از دوام و پایداری به شمار رفته است، زیرا خاصیت اصلی آن در برابر خوردگی دقیقاً همین مفهوم را منتقل می‌کند.

    ارجاع به لغت tin

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tin

    لغات نزدیک tin

    • - timpanist
    • - timur
    • - tin
    • - tin can
    • - tin ear
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.