شیمی عنصر شیمیایی قلع، عنصر قلع، فلز قلع
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
Tin is commonly used in the production of alloys.
قلع معمولاً در تولید آلیاژها استفاده میشود.
The tin was melted down to create new metal products.
عنصر قلع ذوب شد تا به محصولات فلزی جدیدی تبدیل شود.
The sculpture was crafted from recycled tin sheets.
این مجسمه از ورقههای بازیافتی قلع ساخته شده است.
انگلیسی بریتانیایی قوطی، حلبی، قوطی کنسرو (برای نگهداری غذا، رنگ و...)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She opened a tin of soup for dinner.
او برای شام یک کنسرو سوپ باز کرد.
We found a tin filled with old coins in the attic.
ما در اتاق زیرشیروانی حلبیای پر از سکههای قدیمی پیدا کردیم.
انگلیسی بریتانیایی ظرف نگهدارنده، ظرف سربسته (ظرف دردار فلزی مخصوص کیک و بیسکویت)
She put the freshly baked cookies in a tin.
او کلوچه های تازهپختهشده را در ظرف نگهدارنده قرار داد.
The birthday cake was carefully placed inside a large tin.
کیک تولد را با احتیاط داخل ظرف سربستهی بزرگی گذاشته بودند.
انگلیسی بریتانیایی قالب (ظرف فلزی بدون دربی که برای پخت غذا در فر از آن استفاده میشود)
He greased the tin before pouring in the batter.
قبل از ریختن خمیر، قالب را چرب کرد.
The chef prepared the lasagna in a rectangular tin.
سرآشپز لازانیا را در قالبی مستطیلی آماده کرد.
با قلع یا حلبی پوشاندن، سفید کردن، حلب کردن، قلعکاری کردن
We need to tin the copper pipes before installation.
قبلاز نصب باید لولههای مسی را قلعکاری کنیم.
The craftsmen will tin the metal parts to prevent rusting.
صنعتگران برای جلوگیری از زنگزدگی قطعات فلزی را با قلع میپوشانند.
(انگلیس) قوطی بازکن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tin