پیوسته، مداوم، متوالی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The brain needs a continuous supply of blood.
مغز نیازمند خونرسانی مداوم است.
The world is in continuous evolution.
جهان درحال تکامل پیوسته است.
continuous noise
سر و صدای بدون وقفه
The water flowed continuously.
آب مدام جاری بود.
continuous function
تابع پیوسته
continuous tense
زمان استمراری
(فلزکاری) ریختهگری پیدرپی
(برق) جریان مستقیم
الکتریسته پیوسته
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «continuous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/continuous