شکل جمع:
rescuersنجاتدهنده، امدادگر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The rescuer arrived just in time to save the drowning child.
امدادگر بهموقع برای نجات کودک در حال غرق شدن به محل رسید.
They found a skilled rescuer to help with the injured climber.
آنها نجاتدهندهی ماهری برای کمک به کوهنورد مجروح پیدا کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rescuer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rescuer