تقسیمنشده، جدانشده، یکپارچه، یکتکه، واحد
Nelson Mandela said, "We want a united, undivided South Africa."
نلسون ماندلا گفت: «ما آفریقای جنوبی متحد و یکپارچه میخواهیم.»
undivided country
کشور واحد
تمام و کمال، کامل، کل، سراسر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She listened to the lecture with undivided attention.
او با توجه کامل و تمام و کمال به سخنرانی گوش داد.
They cannot possibly give undivided loyalty to their employers.
امکان ندارد آنها بهصورت کامل به کارفرماهای خود وفادار باشند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «undivided» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/undivided