آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Undistinguished

معنی undistinguished | جمله با undistinguished

adjective

معمولی، غیر متمایز، نامتمایز، غیر برجسته، پیش‌پاافتاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Sometimes the President wished for an undistinguished life where he wasn't followed around constantly.

گاهی‌وقت‌ها رئیس‌جمهور آرزو می‌کرد که زندگی معمولی داشته باشد و دائماً او را پیگیری و دنبال نمی‌کردند.

After an undistinguished career as a waiter, the young man decided to join the military and do something exceptional with his life.

پس از یک حرفه‌ی پیش‌پاافتاده به عنوان پیشخدمت، مرد جوان تصمیم گرفت به ارتش ملحق شود و کاری بی‌نظیر در زندگی خود انجام دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد undistinguished

ارجاع به لغت undistinguished

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undistinguished» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/undistinguished

لغات نزدیک undistinguished

پیشنهاد بهبود معانی