امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Undisputed

    ˌʌndɪˈspjuːtɪd ˌʌndɪˈspjuːtɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    بی‌چون‌وچرابی، بحث‌ناپذیری، مسلم بودن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد undisputed

    1. adjective accepted
      Synonyms:
      recognized acknowledged admitted assured certain sure positive undeniable unquestioned undoubted incontrovertible indisputable incontestable indubitable not disputed unchallenged uncontested unequivocal decided conclusive final irrefutable unerring authoritative dogmatic arbitrary tyrannous undisputable
      Antonyms:
      doubtful dubious disputed disputable
    1. adjective positive, accepted
      Synonyms:
      sure certain undeniable undoubted recognized accepted assured decided final indisputable unquestioned incontrovertible incontestable admitted acknowledged unequivocal unchallenged uncontested not disputed indubitable irrefutable conclusive dogmatic authoritative unerring beyond question arbitrary tyrannous
      Antonyms:
      negative uncertain doubtful disputed unsure dubious disputable

    ارجاع به لغت undisputed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «undisputed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undisputed

    لغات نزدیک undisputed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه