فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Assured
əˈʃʊrd
əˈʃʊəd
سوم‌شخص مفرد:
assuresوجه وصفی حال:
assuringمعنی و نمونه‌جمله
noun
adjective
مطمئن، واثق، دلگرم، خاطرجمع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
rest assured (that)
مطمئن باش (که)، خاطرجمع باش (که)، مطمئن باشید (که)، خاطرجمع باشید (که)
مترادف و متضاد assured
-
adjective absolutely certainSynonyms:sure certain definite settled fixed secure guaranteed confirmed decided undoubted unquestionable dependable insured ensured clear-cut irrefutable indubitable beyond doubt cinched sewed up clinched nailed down in the bag made certain on ice set pronounced sealed racked surefireAntonyms:uncertain doubtful feared doubted
-
adjective confidentSynonyms:confident sure positive certain secure self-assured bold composed collected cool assertive unflappable poised upbeat easy self-confident unhesitating gutsy sanguine brazen audacious imperturbable complacent pushy overconfident cocksure pumped up gung ho puffed upAntonyms:doubtful fearful nervous hesitant distrustful confused dismayed doubting
ارجاع به لغت assured
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «assured» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assured