بیپروا، بیباک، متهور، جسور، بیاحتیاط
بیشرم، گستاخ، پُررو، بیحیا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The commander stood against the enemy audaciously.
سردار بیباکانه مقابل دشمن ایستاد.
The girl addressed her grandmother audaciously.
دختر با گستاخی مادربزرگ خود را مخاطب قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «audacious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/audacious