فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
    آخرین به‌روزرسانی:

    Sealed

    siːld siːld

    سوم‌شخص مفرد:

    seals

    وجه وصفی حال:

    sealing

    معنی

    adjective adverb

    مهرشده، محکم چسبیده، مهروموم‌شده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sealed

    1. adjective closed or secured with or as if with a seal
      Synonyms:
      closed secured fixed held together certain airtight
      Antonyms:
      unsealed
    1. adjective (of walls) covered with a coat of plaster
      Synonyms:
      plastered

    ارجاع به لغت sealed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sealed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sealed

    لغات نزدیک sealed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    fast food restaurant football hooliganism football hooligan forest fire film star flute player mushroom young Tunisian taxi driver soft drink New Year's Day old mixed salad lift او را اعتمادبه‌نفس اهل ایران بارانی باران‌زا باران‌سنج باران‌سنجی باران گرفتن بال بال زدن برائت بریدن پرادویه کم‌ادویه پوکی استخوان بزرگ‌پاندا