( unquestioning ) محقق، غیرقابل منازعه، غیرقابل اعتراض، ردنکردنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His participation in the murder is unquestionable.
شرکت او در آن قتل محرز است.
A man of unquestionable integrity.
مردی که درستکاری او تردیدناپذیر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unquestionable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unquestionable