صفت تفضیلی:
truerصفت عالی:
truestدرست، صحیح، واقعی
What Ali said is true.
آنچه که علی گفت راست است.
That story is not true.
آن خبر صحت ندارد.
the true meaning of his words
معنی راستین حرفهای او
a true dedication
فداکاری واقعی
a true aim
هدفگیری درست
درست، صحیح، واقعی
Her predictions about the war came true.
پیشبینیهای او دربارهی جنگ درست از آب درآمد.
The arrow flew straight and true to its target.
پیکان راست و مستقیم به هدف خورد.
راستی، درستی، حقیقت
دقیق، جور، جاانداخته، جاافتاده، به اندازه
ناجور، جانیفتاده، جانینداخته، (لنگهی در و غیره) تابدار
عشق حقیقی، عشق راستین
(گفته یا حدس یا پیشبینی و غیره) درست درآمدن، درست بودن، به واقعیت پیوستن
راست به نظر آمدن، بوی حقیقت را دادن
آنقدر خوب است که باور کردنی نیست
مطابق انتظار، در حد انتظار، به اقتضای طبیعت خود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «true» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/true