آخرین به‌روزرسانی:

Cheating

گذشته‌ی ساده:

cheated

شکل سوم:

cheated

سوم‌شخص مفرد:

cheats

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B2

تقلب، فریب، نیرنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He's shameless about his cheating and lying.

از تقلب و دروغ‌گویی خود، شرمسار نیست و خجالت نمی‌کشد.

Any form of cheating means disqualification.

هر شکلی از تقلب، به رد صلاحیت منجر می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cheating

  1. noun lying
    Synonyms:
    dishonesty deception deceiving defrauding

ارجاع به لغت cheating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cheating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cheating

لغات نزدیک cheating

پیشنهاد بهبود معانی