فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Disloyal

dɪsˈlɔɪəl dɪsˈlɔɪəl

معنی و نمونه‌جمله

adjective C2

ناسپاس، بی‌وفا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

They called all their party opponents disloyal.

آنان همه مخالفان حزبی خود را خیانتکار می‌نامیدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disloyal

  1. adjective unfaithful
    Synonyms:
    untrue false faithless untrustworthy cheating unloyal two-faced treacherous traitorous apostate disaffected estranged alienated perfidious two-timing double-crossing unpatriotic seditious subversive treasonable recreant snaky wormlike
    Antonyms:
    true loyal faithful trustworthy

ارجاع به لغت disloyal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disloyal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disloyal

لغات نزدیک disloyal

پیشنهاد بهبود معانی