آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Disloyal

dɪsˈlɔɪəl dɪsˈlɔɪəl

معنی disloyal | جمله با disloyal

adjective C2

ناسپاس، بی‌وفا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They called all their party opponents disloyal.

آنان همه مخالفان حزبی خود را خیانتکار می‌نامیدند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد disloyal

  1. adjective unfaithful

ارجاع به لغت disloyal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disloyal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disloyal

لغات نزدیک disloyal

پیشنهاد بهبود معانی