فتنهجویانه، تحریکآمیز، فتنهانگیز، ضدحکومت، شورشی، توطئهگرانه، ضدنظام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The authorities accused the group of distributing seditious literature.
مقامات، گروه را به توزیع ادبیات توطئهگرانه متهم کردند.
He was charged with spreading seditious ideas among the workers.
او به پخش ایدههای ضدحکومتی میان کارگران متهم شد.
his seditious pamphlets
رسالههای آشوبانگیز او
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «seditious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seditious