گذشتهی ساده:
rebelledشکل سوم:
rebelledسومشخص مفرد:
rebelsوجه وصفی حال:
rebellingشکل جمع:
rebelsیاغی، سرکش، آدم افسار گسیخته، متمرد، یاغیگری کردن، تمرد کردن، شوریدن، شورشی، طغیانگر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They captured and executed the rebels.
شورشیان را گرفتند و اعدام کردند.
Rebel workers stormed the railway station.
کارگران شورشی به ایستگاه راهآهن یورش بردند.
The people rebelled against the tyrants.
مردم بر ستمگران شوریدند.
to rebel against one's parents
نسبت به والدین خود نافرمانی کردن
His mind rebels against this thought.
مغز او این اندیشه را سخت مردود میشمارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rebel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rebel