فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dissenter

dɪˈsent̬ər dɪˈsentə

معنی و نمونه‌جمله

noun

معاند، منکر، مخالف، ناراضی (در امور سیاسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Dissenters were all expelled from the party.

همه‌ی مخالفین را از حزب اخراج کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dissenter

  1. noun dissident
    Synonyms:
    rebel protester objector nonconformist heretic skeptic separatist

ارجاع به لغت dissenter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dissenter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dissenter

لغات نزدیک dissenter

پیشنهاد بهبود معانی