فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Protester

prəˈtestər prəˈtestə

شکل جمع:

protesters

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: protestor

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

معترض، اعتراض‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The police formed a barricade to keep the protesters from advancing further.

پلیس برای جلوگیری از پیشروی بیشتر معترضان، مانع قرار داد.

The police arrested several protesters.

پلیس چند معترض را دستگیر کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The protestor organized a peaceful demonstration to raise awareness about climate change.

این اعتراض‌کننده تظاهراتی مسالمت‌آمیز برای افزایش آگاهی در مورد تغییرات اقلیم ترتیب داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد protester

  1. noun someone who participates in a public display of group feeling
    Synonyms:
    demonstrator rebel dissenter objector contestant dissident militant reformer heckler

ارجاع به لغت protester

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «protester» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/protester

لغات نزدیک protester

پیشنهاد بهبود معانی