شکل جمع:
protestersشکل نوشتاری دیگر این لغت: protestor
معترض، اعتراضکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The police formed a barricade to keep the protesters from advancing further.
پلیس برای جلوگیری از پیشروی بیشتر معترضان، مانع قرار داد.
The police arrested several protesters.
پلیس چند معترض را دستگیر کرد.
The protestor organized a peaceful demonstration to raise awareness about climate change.
این اعتراضکننده تظاهراتی مسالمتآمیز برای افزایش آگاهی در مورد تغییرات اقلیم ترتیب داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «protester» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/protester