آخرین به‌روزرسانی:

Guerrilla

ɡəˈrɪlə ɡəˈrɪlə

شکل جمع:

guerrillas

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

پارتیزان، چریک، جنگجوی غیر‌نظامی

همچنین می‌توان از guerilla استفاده کرد.

The guerrillas carried out surprise attacks on the convoy.

چریک‌ها حملات غافلگیرانه‌ای علیه کاروان انجام دادند.

In the remote mountains, the guerrillas had established hidden camps.

در کوه‌های دورافتاده، پارتیزان‌ها اردوگاه‌های مخفی ایجاد کرده بودند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

guerrilla warfare

جنگ پارتیزانی

adjective

غیرمتعارف، زیرزمینی، ابتکاری، خلاقانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The artist used unconventional methods to paint on abandoned buildings.

این هنرمند با روش‌های غیرمتعارف روی ساختمان‌های متروکه نقاشی کرد.

His underground art can be seen on the city’s alley walls.

آثار زیرزمینی او را می‌توان بر دیوارهای کوچه‌های شهر دید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد guerrilla

  1. noun bushfighter
    Synonyms:
    soldier freedom fighter mercenary terrorist commando irregular resistance fighter professional soldier underground fighter soldier of fortune

ارجاع به لغت guerrilla

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «guerrilla» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guerrilla

لغات نزدیک guerrilla

پیشنهاد بهبود معانی