امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Renegade

    ˈrenəɡeɪd ˈrenəɡeɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    ( runagate )مرتد، از دین برگشته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun
    عیسوی مسلمان‌شده، برگشته، مرتد، خائن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد renegade

    1. adjective rebellious
      Synonyms:
      disloyal rebel mutinous traitorous revolutionary radical dissident unfaithful runaway untraditional heterodox apostate backsliding recreant schismatic outlaw
      Antonyms:
      obedient submissive passive
    1. noun person who is rebellious
      Synonyms:
      rebel traitor deserter defector insurgent mutineer dissident heretic apostate turncoat outlaw runaway fugitive iconoclast betrayer schismatic recreant abandoner forsaker escapee double-crosser backslider refugee tergiversator turnabout snake snake in the grass
      Antonyms:
      follower adherent passivist

    ارجاع به لغت renegade

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «renegade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/renegade

    لغات نزدیک renegade

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه