گذشتهی ساده:
snakedشکل سوم:
snakedسومشخص مفرد:
snakesوجه وصفی حال:
snakingشکل جمع:
snakesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
snake one's way through (or past or across)
مسیر مارپیچ داشتن، مارپیچ رفتن، پر پیچ و خم بودن
خطر پنهان، دوست خیانتکار، مار خوش خط و خال، گرگ در لباس میش، آدم موذی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «snake» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snake